۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

مغلطه نکنیم

یکی از اهدافی که در این وبلاگ دنبال می کنم، نقد روش ها و عملکرد ها به جای نقد اشخاص است. معتقدم اتفاقی که در این چند سال اخیر روی داد، بیشتر تمرکز بر شخصیت دکتر احمدی نژاد و اطرافیان وی و نقد رفتار های شخصی آنان بود؛ بیشتر نقد های روبنایی و ظاهری و کمتر ریشه یابی روش ها و عملکرد ها و بر شمردن اشکالات مبنایی و پایه ای
یک روش تخطئه و تخریب منتقدان، مغلطه در استدلال است. فرض کنید به من انتقادی وارد کرده اید و من فرصت آن را دارم که به صورت متکلم وحده (مثلا در سخنرانی تلویزیونی یا در جمع مردم) پاسخ انتقاد ها را بدهم. صحبت را به انتقاد ها می کشانم و برای پاسخ به انتقاد، اصل انتقاد را یک بار دیگر مطرح می کنم. اما در اینجا، انتقاد را به گونه ای عنوان می کنم که با اصل انتقاد متفاوت باشد و از طرفی تمام مستمعین، قبل از آنکه حتی پاسخی به انتقاد بدهم، خود به سادگی به جواب من رهنمون شوند و ضمنا منتقدین را هم افرادی بدون منطق و زورگو معرفی کنم. مغلطه یعنی به غلط افکندن. به این ترتیب، من مردم را به اشتباه می اندازم و به اصطلاح امروزی، آدرس غلط می دهم. پاسخ واقعی "انتقاد"، اصلا مهم نیست چون من توانسته ام بر "منتقدین" غلبه کنم.
بگذارید یک مثال بزنیم: دکتراحمدی نژاد در سخنرانی خود در جشن پیروزی، مورخ 24 خرداد 88 در میدان ولیعصر، چندین بار از این روش استفاده کردند و چه ماهرانه این کار را انجام دادند. ایشان بارها و بارها چنین روشی را آزموده بودند و این بار نیز با تسلط، چنین مغلطه هایی را در استدلال وارد کردند. دقت کنید:(تمام گفته ها از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ایران استخراج شده است)
1. "به من مي‌گفتند كه چرا شما بين مردم و روستا، كسبه بازاري مي‌روي و چرا با ما نمي‌نشيني. من جمله امام را به آنها گفتم كه من يك موي مردم را به شما كاخ نشينان ترجيح مي‌دهم."همانطور که مشاهده می کنید، ایشان انتقاد وارد شده بر سفرهای استانی که بیشتر معطوف به کارهای کارشناسی نشده بود را اینگونه بازتعریف می کنند: "... و چرا با ما نمی نشینی؟" سوال این است که چه فردی گفته بود چرا با ما نمی نشینی؟ در اینجا آقای احمدی نژاد با بازگویی غلط آمیز انتقاد کارشناسان، آنها را افرادی بی منطق معرفی می کند. سوال این است که آیا تقاضای برگزاری نشست با کارشناسان و خبرگان، با رفتن میان مردم منافات دارد؟ آیا لازمه ترجیح موی مردم به کاخ نشینان، رفتن میان مردم و غفلت از کارهای کارشناسی و حساب شده است؟
2. "عده‌اي مي‌گويند چرا از بعضي از افراد نام برديد آبروي نظام رفت آبروي كشور رفت" باز هم نشانی غلط! انتقاد ها بیشتر حول آن بود که چرا قبل از محاکمه، نام افراد برده می شود و الا ما هم معتقدیم که با "آبروی کشور در اجرای عدالت و تامین حقوق مردم است". راه درست آن بود که آقای احمدی نژاد مدارک خود را به دادگاه عدل اسلامی ارائه می کردند و پس از محکومیت افراد، (تنها در صورت اجازه دادگاه) اسامی آنها را افشاء می کردند.
3. "وقتي كه متوسل به امام عصر مي‌شويم ما را متهم به خرافه گرايي مي‌كنند اما متاسفانه خود آنها متوسل به يك تكه پارچه مي‌شوند." در اینجا دو مغالطه همزمان رخ داده است. اول آنکه شما به علت توسل به امام زمان (ع) متهم به خرافه گرایی نمی شوید، بلکه کارهایی که شما کرده اید از قبیل ادعای هاله نور و غیره، توسل به امام عصر نیست. از طرفی، طرفداران جنبش سبز، به پارچه سبز متوسل نشدند، بلکه آن را نماد خود کردند؛ میان این دو تفاوت بسیار است!

به راستی، آیا آقای رییس جمهور پاسخی برای انتقادات منطقی منتقدان ندارند که دست به "تحریف انتقادها" و پاسخ به "انتقادات تحریف شده" می زنند؟ بیایید مغلطه نکنیم...

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

نکاتی در مورد یکی از استدلال های صحت انتخابات

یکی از استدلال هایی که در تایید انتخابات دهم ریاست جمهوری و عدم تقلب در آن ارائه شد، این بود که "فاصله بین دو رای آن چنان زیاد است که امکان تقلب وجود ندارد". در این مطلب نمی خواهم اثبات کنم تقلبی صورت گرفته یا نه و موضعی هم نمی گیرم، تنها می خواهم در مورد این نحوه استدلال بحث کنم.

وقتی دو نفر در مورد یک موضوع اختلاف دارند، باید دلایلی که می آورند، حقایق اثبات شده و دلایل متقن و بدون شک و شبهه باشد و حداقل بتوان با تحقیق اندک یا حتی زیاد، درستی آن ها را اثبات کرد. عقل سلیم نمی پذیرد که در دعوا، یکی از طرفین برای اثبات ادعای خویش، همان ادعا را با بیان دیگر عنوان کند و آن را به عنوان مدرک و دلیل به محکمه ارائه کند.

در مورد این انتخابات هم، عده ای معتقد بودند که انتخابات در سالم ترین وضع ممکن انجام گرفته است و عده ای هم نسبت به نتایج انتخابات معترض بودند و معتقد به اینکه در آرا مردم دستکاری شده است. به بیان دیگر، دسته اول معتقدند که اختلاف آرا دقیق و واقعی است و دسته دوم بر این باورند که این اختلاف آرا دستکاری شده است و اصولا باید میزان آرا به نحو دیگری می بود.

حال آیا صحیح است که یک طرف دعوا (دسته اول)، برای اثبات ادعای خود، همان ادعا را به شکل دیگری بیان کند و این بیان دوم را به عنوان "دلیل" به محکمه عقل و وجدان مردم ارائه نماید؟ دوستان، همین جمله ای که می فرمایید :"فاصله بین دو رای آن چنان زیاد است که امکان تقلب وجود ندارد"، دقیقا همین جمله است که مورد مناقشه است! شما تنها بیان را عوض کرده اید. محتوا همان مورد بحث است.

از طرف دیگر، بر فرض که قبول کنیم این جمله، تکرار ادعا نیست و یک حقیقت مستقل دیگر است. سوال اساسی آنجاست که آیا واقعا این استدلال تا چه میزان صحیح است؟ اولا لازم نیست حجم تقلب، بر فرض 11 میلیون رای باشد. بلکه با توجه به نحوه انتخاب برنده انتخابات، حتی اگر تنها 6 میلیون رای هم جابجا شده باشد، نتیجه انتخابات عوض می شود. ضمن اینکه ممکن بود انتخابات به دور دوم کشیده شود که همچنان تغییر نتیجه انتخابات می بود.

از سوی دیگر، اینکه به علت اختلاف بالا، تقلب منتفی است از کدام اصل عقلی یا قانون ناشی می شود؟ در کجا چنین مطلبی داریم که بر فرض اگر حجم اختلاس از یک بانک یا شرکت از حدی بالاتر رفت، چون نوعا امکان آن متصور نیست، پس اختلاسی هم صورت نگرفته است؟ یا مثالهایی از این قبیل. دوستانی که چنین استدلال می کنند لازم است حتما روش استدلال و موارد قانونی و عقلی مبنایی خود را نیز ارائه نمایند.

اشکال دیگری که در این استدلال مطرح است، عدم بررسی کامل همه جوانب دعوا است و دلیل را صرفا بر مبنای میزان "اعداد" اختلاف رای بنا می کنند. این روش که متاسفانه از سوی رهبر انقلاب نیز مطرح شد، بسیار مشابه روشی است که در قرآن مطرح شده و خط بطلان بر آن کشیده شده است. آنجا که دو نفر نزد حضرت داود به دعوا آمدند و تقاضای داوری کردند. یکی از آنها گفت این برادر من است که 99 گوسفند دارد و من یک گوسفند و می خواهد که آن تنها گوسفند من را نیز به مالکیت خویش در آورد. حضرت بدون اینکه صحبت های طرف مقابل (صاحب 99 گوسفند) را استماع کنند، رای دادند با اینکه در حق تو ظلم کرده که چنین خواسته ای را مطرح کرده است. البته به سرعت به اشتباه خود واقف شده و از درگاه الهی استغفار کردند. با اینکه مثال قرآن کریم بر عکس مورد ما است، اما به درستی و زیبایی نشان می دهد.

که به صرف اینکه به نظر برسد که یک طرف دعوا کاملا بر حق است و امکان اینکه طرف دیگر اشتباه کرده باشد وجود نداشته باشد، برای قاضی لازم است استدلال های طرفین را بشنود و صرفا بر اساس "ادعای" یک طرف، حکم را صادر ننماید. این البته همان حکم عقل است که خداوند متعال نیز بر آن صحه گذاشته است.

گرچه بعید می دانم کسی استدلال های بالا را پاسخ دهد، اما ضمنا خواسته دیگری که مطرح می کنم این است که خوب است آقایان حداقل یک سری ملاکات را هم در این زمینه ارائه دهند که نخبگان و نیز مردم شهید پرور بدانند تا چه میزان اختلاف از نظر عقلی و قانونی امکان پذیر است و از چه میزان بالاتر، منتفی است!! حال این عدد به صورت درصد یا حتی عدد مطلق بیان شود، برای دفعات بعدی راه گشاست. توصیه می شود این را به صورت یک ماده قانونی به قانون انتخابات، اختلاس و حتی قانون مدنی نیز اضافه نمایند

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

سرآغاز

به نام خدا

در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن به اسم دین بر مردم حکومت می شود. در مدارس، مسایل دینی به فرزندان ما آموزش داده می
شود. و البته هنوز هم با وجود کجروی هایی که روز به روز در جامعه و حکومت نسبت به اصول اسلامی، اخلاقی و انسانی بیشتر می شود، می توان جامعه ایران را جامعه ای دینی خواند. باور ها و فرهنگ ایرانی با دین آمیخته شده است، ولو اینکه لزوما منطبق بر مبانی اسلامی نباشد. به طور خلاصه، در طول سالیان و خصوصا سال های پس از انقلاب، در حوزه دینداری هم پیشرفت داشته ایم و هم پسرفت، که در این خصوص شاید بعدها صحبت کردیم.
در بسیاری از مسایل جامعه، به وضوح می بینیم که جای منتقدانی که به دور از دسته بندی ها و حب و بغض های مادی و گروهی و متعصبانه و نیز به دور از تعصب های کور دین پندارانه، و تنها بر پایه عقل سلیم و تیزبین، و نیز مبانی ناب و فراموش شده اسلامی که به اعتقاد ما همان اصول عقلی است، حوادث را تحلیل کنند خالی است.
علوم اسلامی مانند اصول استنباط و علوم انسانی از جمله جامعه شناسی، مدیریت و روانشناسی و حتی علوم تجارت و مهندسی نیز می توانند در ارائه یک تصویر مناسب از وقایع و راهکار ها و راه حل ها به ما کمک کنند. معتقدیم هر حرف منطقی و درست، فارغ از گوینده آن، از غربی و شرقی و اسلامی و کمونیست و غیره باید مورد پذیرش قرار گیرد که این جز فرموده الهی نیست؛ فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه
قصد داریم اگر چه اندک، در این راه قدم برداریم. ادعای انطباق کامل مطالب این وبلاگ بر مبانی عقلی و اسلامی، خود بر خلاف عقل و انصاف است! اما امیدواریم به کمک خدای متعال روز به روز بر عقلمان افزوده شود و بتوانیم سره را از ناسره بهتر تشخیص دهیم. از انتقاد استقبال می کنیم و معتقدیم با نقادی و تضارب افکار و عقول، راه درست و صواب بهتر شناخته خواهد شد.

نقص ها از آن ماست و خوبی ها و زیبایی ها از آن خداوند متعال