۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

نقدی بر اعتراض طلافروش ها

بحث مالیات بر ارزش افزوده، مدتی است که دوباره داغ شده و علتش هم، خودداری اصنافی مثل طلافروشان از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده است. مالیات بر ارزش افزوده یا همان Value Added Tax که به اختصار VAT هم خوانده می شود، در ممالک پیشرفته، یک روش جا افتاده برای گرفتن مالیات بر "مصرف" است. به زبان ساده، هر کالایی که تولید می شود، از اولین فردی که آن را تولید می کند تا آخرین نفری که آن را به مصرف کننده نهایی می فروشند، هر کدام یک مقداری بر قیمت یا ارزش کالا می افزایند. مالیات بر ارزش افزوده می آید بر این "افزایش ارزش" در هر حلقه، مالیات می گیرد. البته هر حلقه ای، به حلقه قبلی مالیات می دهد و از حلقه بعدی، مالیات می گیرد تا اینکه این کالا به دست مصرف کننده نهایی برسد و آنجاست که مصرف کننده نهایی یا end-user، در واقع مالیات کل این زنجیره را یک جا می پردازد.

از آنجایی که هر حلقه، به حلقه قبلی مالیات می دهد و از حلقه بعدی مالیات می گیرد، در واقع هر حلقه تنها مالیات آن بخشی از ارزش کالا را خودش می دهد که ایجاد کرده است. بدین ترتیب، مثالی که در وبلاگ دغدغه ها مطرح شده است، صحیح نیست. چرا که طلافروش، اگر در روز 30 میلیون تومان فروش داشته، لابد به دلیل سود کمش، کالای مذکور را 29 میلیون تومان خریداری کرده بوده است. لذا تنها مالیاتی که در واقع امر می دهد، 3% از یک میلیون تومان (تفاوت قیمت خرید (29) و قیمت فروش (30)) است که می شود روزی 30 هزار تومان. صد البته همین مالیات اندک را هم، مشتری باید پرداخت کند و علی القاعده نباید فشاری به طلافروش وارد شود.

مالیات بر ارزش افزوده، شاید چند ده سال قدمت داشته باشد و مکانیزمی است که باعث می شود مصرف کننده نهایی، پرداخت کننده مالیات باشد و یک نوع عدالت مالیاتی را به همراه دارد؛ یعنی هر که بیشتر مصرف می کند، بیشتر هم مالیات می دهد. در ممالک پیشرفته، شرکت ها به نسبت، مالیات بر عملکرد کمتری می دهند، و مضافا، مالیات بر ارزش افزوده می دهند که درصدش هم دیگر 3% نیست و به عدد های بالاتری حتی تا 19% در آلمان هم می رسد. مثلا در آلمان، وقتی شما از سوپر مارکت خرید می کنید، در قبض فروشگاه، قیمت کالا را جدا می نویسند و VAT را جدا. دقیقا مشخص است که چقدر مالیات می دهید.

این قانون، همچنین به شفافیت زنجیره های حلقه تولید، توزیع تا مصرف کمک شایانی می کند که شاید این، دلیل مقاومت اصناف باشد. عده ای نمی خواهند فعالیت مالی و اقتصادیشان در جامعه مشخص و ردیابی شود و فعالیت غیر شفاف را ترجیح می دهند. VAT، کلا فعالیت غیر شفاف را از بین می برد. هر کالایی مشخص است از چه فردی - با چه قیمتی - خریداری شده و به چه فردی - و با چه قیمتی - فروخته شده است.

حرکت به سوی مالیات بر ارزش افزوده، به نظر من یک انتخاب نیست، یک اجبار است. و امیدوارم دولت آقای احمدی نژاد در این زمینه، در مقابل کم اطلاعی و شاید قلدر مآبی اصنافی مثل طلافروشان و پارچه فروشان ایستادگی کند و این قانون مترقی و موثر را عملیاتی نماید.

۲ نظر:

  1. آقا این که شما گفته اید که اعتراض ندارد. مشکلی نیست. طلافروش ها هم همین را می گویند. ولی چیزی که می گویند و می گیرند این نیست که. می گویند 3 درصد از کل فروش تان باید بدهید. از ما هم همین است. از وارد کننده هم همین طوری می گیرند. اصلا کسی کاری به قیمت تمام شده و ارزش افزوده ندارد. وگرنه که دعوا نداشت که. * هرچند، همین طوری هم در هر صنفی شما در نظر بگیری، بالای 20 درصد افزایش قیمت ایجاد خواهد کرد. * دیگر این که دوستان می گویند که مالیات بر ارزش افزوده را مشتری پرداخت خواهد کرد. البته که مشتری پرداخت خواهد کرد. قیمت اصل کالا و سود فروشنده را هم مشتری پرداخت می کند. از آسمان که نمی آید. مساله این است که شما از نفر قبلی ات درصد گران تر می خری و متناسبا قیمت تمام شده ات می رود بالاتر و مجبوری گران تر بفروشی تا نسبت سود خودت حفظ شود و وقتی گران تر شد، سه درصد هم بر این کالای گران تر، خودش گران تر خواهد شد. و قیمت های افزایش یافته لاجرم فشار را به مشتری خواهد آورد و رونق را خواهد گرفت.

    پاسخحذف
  2. شما را نمی دانم. ما که مثلا در افریقای جنوبی تجربه کردیم، 14 درصد بود. که عینا در فرودگاه بررسی کردند و عین رقم روی فاکتور را 14 درصدش را به ما برگرداندند. که سیصد و اندی دلار شد و چقدر هم چسبید. اگر می خواستند این 14 درصد را از سود کم کنند که جیزی نمی شد!

    پاسخحذف