۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

التزام عملی یا التزام نظری؟

هر گروهی و هر جامعه ای ناگزیر از داشتن رهبرانی است که مورد اطاعت باشند. یک تیم کوهنوردی رهبر می خواهد. یک شرکت تجاری، به هیأت مدیره ای نیاز دارد که سیاستهای کلی شرکت را تعیین کند و همه، فارغ از سمت و مدرکشان، از این سیاستها تبعیت کنند. تیم و گروهی که چندین رهبر داشته باشند و هر فرد از رهبر مورد علاقه خود پیروی کند، شکست خواهد خورد. اما معنی تبعیت از رهبر گروه و تیم و یا جامعه، آیا به معنی التزام عملی است یا التزام نظری؟

فرق است بین التزام (تبعیت) عملی و التزام نظری. من ممکن است نظری بر خلاف نظر رهبر تیم کوهنوردی داشته باشم و معتقد باشم باید از فلان مسیر بالا رفت، اما در مقام یک کوهنورد، مادامی که تحت سرپرستی آن رهبر هستم، باید از نظرات او "تبعیت" کنم. بدین معنی نیست که باید "نظر" خود را به "نظر" او تغییر بدهم. در نظر و فکر از او تبعیت نمی کنم، بلکه نظر متفاوت خودم را حفظ می کنم ولی درعمل به او اقتدا می کنم. ممکن است بعدا با او حتی بر سر نحوه تفکر و تصمیم گیری بحث هم بکنم، اما همه این بحث ها مانع از تبعیت از او نخواهد شد. البته رهبر تیم هم برای تصمیماتی که می گیرد مسؤول است و باید پاسخگو باشد.

در مسایلی که در جامعه مطرح می شود و افرادی، بقیه مردم و نخبگان را به تبعیت از رهبری فرا می خوانند، باید بین این دو مقوله تفکیک قایل شد. اصولا شرط بالندگی یک جامعه، وجود نظرات مختلف در آن جامعه است. اگر قرار باشد افراد به دلیل تبعیت از رهبر، نظرات خود را جرح و تعدیل کنند و سانسور کنند، تضارب اندیشه ها و جنبش نرم افزاری چگونه رخ خواهد داد؟ چه جالب است تعبیر "تضارب اندیشه ها" که یعنی افکار را به هم بزنید تا خوب از بد مشخص شود. همچنین لازمه "جنبش نرم افزاری" که اولین بار توسط خود رهبر انقلاب به کار گرفته شد، همین است که افراد، صاحبنظران و نخبگان، ضمن اینکه وحدت خود را در تبعیت عملی از رهبر انقلاب حفظ می کنند، از تفاوت های فکری خود با یکدیگر چشم پوشی نکنند؛ تا آنکه اندیشه های خوب بالا بیایند و ضعف های تفکرات برخی، به مدد نگاه های متفاوت دیگران تدارک شود. البته به شرط آنکه پذیرش حرف حق از هر کس که بر زبان آورد، در تمامی سطوح مدیریتی و علمی کشور حاکم شود.

فراموش نمی کنیم که تشطط عملی موجب سست شدن جایگاه رهبری و تشطط جامعه می شود. اما جامعه ما بیش از هر چیز به نشاط و پویایی فکری و به تعبیر زیباتر، جنبش نرم افزاری، نیاز دارد. نباید وحدت را در وحدت فکری جستجو کرد. انتقاد محرک اصلاح و پیشرفت است. در مسایلی از قبیل عید فطر یا شروع ماه مبارک رمضان نیز مشاهده کردیم مراجع در عین داشتن نظرات متفاوت در این باب، عملا در حوزه عمل به رهبر انقلاب اقتدا کردند، و رهبری هم توقع همراهی نظری از مراجع را نداشتند. این روند باید در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز حاکم شود.

تک صدایی سبب پسرفت و انحطاط است. دریاچه ای را در نظر بگیرید که رودی به آن سرازیر نشود؛ به زودی به مردابی بدل می شود ولو مردابی بزرگ. و برکه ای را تصور کنید که آب باریکی از چشمه ای به آن می آید و همیشه آن را تازه نگه می دارد.

۱ نظر: