۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

وحدت با همه جز شیعه ها؟

پرده اول
در دین مبین اسلام، به برخورد انسانی با پیروان سایر ادیان و مذاهب تاکید شده است. در قرآن کریم، توصیه شده است به اینکه با پیروان دیگر ادیان با گفتار نیکو و جدال احسن برخورد شود. و بر نقاط اشتراکمان با آنها تمرکز کنیم: بر اینکه هر دو به خدای واحد ایمان داریم.

امیر مومنان علی (ع) هم در فرمان خود به مالک اشتر، بر این اصل بدین ترتیب تاکید دارد :

و همچون جانوری شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری!
چه رعیت دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند.

ولاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان؛ اما اخ لک فی الدین واما نظیر لک فی الخلق (نامه 53 نهج البلاغه)
پرده دوم
در دوران اصلاخات، با شعار "تنش زدایی"، روابط ما با بسیاری از کشور ها رو به بهبود گذاشت. کشور هایی با تنوع دینی و فرهنگی زیاد، از شرق و غرب دنیا؛ از کمونیست و کافر و ضد دین گرفته تا کشور های اروپایی و مسیحی و کشور های عربی و اسلامی.

در دوره دولت نهم اما برخی از این روابط تیره شد و البته برخی دیگر جایگزین آنها شد: به طور عمده روابط ما با کشور های اروپایی (مسیحی) و کشور های عربی (اسلامی) تیره شد و از دیگر سو، کشور های آمریکای جنوبی (بی دین/ضد دین) و چین و روسیه (بی دین/صد دین) جای آنها را گرفت.

اما به هر ترتیب، با اکثر دنیای غیر اسلام و حتی غیر دینی روابط خوبی داریم. با کشور های آمریکای جنوبی مرتبا مراوده داریم و اصطلاحا فالوده می خوریم و آنها را کشور دوست و برادر (و انقلابی) می نامیم؛ و با کشور های روسیه و چین هم که روابط استراتژیک بنا کرده ایم و در مورد تحریم های شورای امنیت، چشم و امید به دستان و زبان آنها دوخته ایم.

پرده سوم
اسلام به ما نمی فرماید با دنیا بجنگیم. حداقل در زمان غیبت به چنین چیزی امر نشده ایم و جهاد ابتدایی ممنوع (حرام) است. پس ایجاد ارتباط حسنه با کشور های مختلف دنیا، ولو کافر و ضد دین، ایرادی ندارد. چه بسا بتوان گفت امر هم شده ایم که با همه دنیا روابط خوبی داشته باشیم. اما سوال اینجاست که آیا وقتی با کشور هایی مثل ونزوئلا رابطه خوب داریم، واقعا نمی شود با کشور های سنی مذهب روابط خوب بنا کنیم؟ می شود، و فلسفه نام گذاری هفته وحدت هم همین بوده است.
در راستای تقویت وحدت بین فرق اسلامی، حتی از بعضی از مبانی دینی مان دست کشیده ایم؛ یعنی قبول کرده ایم که روی آنها به گونه ای تاکید نکنیم که باعث تفرقه شود. مثلا پذیرفته ایم که شعار ندهیم "مرگ بر ضد ولایت علی (ع)"، چون برای برخی از سنی ها حساسیت زا است و مخالف وحدت است. به همین دلیل، لعن و نفرین به غاصبین خلافت امیر المومنین (ع) از رسانه های رسمی پخش نمی شود. همه به خاطر وحدت فرق اسلامی

بی پرده
با همه دنیا روابط حسنه و خوب برقرار می کنیم؛ و آن را بخشی از اعتقادات و فرامین الهی هم می دانیم که با دنیا سر جنگ نداشته باشیم و با سنی ها وحدتمان را افزایش دهیم و از این دست. اما بلد نیستیم چگونه با برادران دینی مان در همین کشور، با مردمی که هم نوع ما هستند و هم دین ما هستند و حتی مذهبشان هم شیعه هست، دوست باشیم و هم را تحمل کنیم و وحدت را برقرار کنیم. روزی نیست که همدیگر را با انواع نسبت های ناروا و حتی روا خطاب نکنیم. این طرف، دسته مقابل را اهل فتنه و منافق و سر سپرده و دست کم فریب خورده می داند و آن طرف هم دیگری را متقلب و دروغگو و خائن و وطن فروش. اینجاست که حق و حقیقت گم می شود و فتنه اصلی این است؛ که دو فرقه شیعه به جان و آبروی هم افتاده اند و هر دسته، دیگری را مظهر تام و کامل فساد و خطا می داند.

برادران! به خاطر وحدت از ولایت امیر مومنان دست کشیدیم؛ آیا روا نیست به خاطر وحدت از خطاهای ریز و درشت یکدیگر بگذریم؟ آیا وحدت با شیعیان، از وحدت با سنی ها و اروپایی ها و وحدت با کفار (ونزوئلا) مهمتر نیست؟ حتی اگر فرض کنیم که تقلبی در انتخابات صورت گرفته باشد؛ یادمان نرود که قطعا آقای احمدی نژاد از غاصبین ولایت امیر مومنان بدتر نیست، و حتما آقای موسوی از امیر مومنان (ع) برتر نمی باشد. و یادمان باشد که علی (ع) از حق مسلم خود برای حفظ وحدت گذشتند.

ما را چه می شود که در هر دو طرف دعوا، در مقابل اروپایی ها و آمریکایی ها و چین و روسیه خضوع و خشوع داریم، اما همکیشان و هموطنان خودمان را دزد می نامیم، و یا خائن می شناسیم؟ آیا یک جای کار ایراد ندارد؟

۱ نظر:

  1. شما فکر کن آقای موسوی هم از حقش گذشت.این همه مردم که کشته دادن(شهید)،تحقیر شدن،احمق فرض شدن،و...
    این ها هم به همین راحتی از حقشون می گذرن...

    پاسخحذف