۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

مملکت مجوز ها

پرده اول
یکی از دوستان تعریف می کرد که جمعی دارند که ماهی یک بار در یکی از پارک های تهران جمع می شوند؛ فردی متخصص می آید و برای پدرها در مورد نحوه ارتباط پدران و فرزندان سخنرانی می کند و بعد از آن، در محوطه باز پارک، پدرها و فرزندانشان، بازی های محلی و قدیمی ایرانی مثل عمو زنجیر باف و طناب کشی و اینها را بازی می کنند. حدود 30 الی 40 خانواده هر هفته جمع می شوند و در این پارک، بازی می کنند.

این دوست ما تعریف می کرد که دو ماه پیش که در این پارک جمع شده اند، از سوی مدیریت پارک پیغام داده شده که شما حق بازی ندارید!! بعد که از علت جویا شده اند، گفته اند که "شما مجوز بازی ندارید"!! حالا این مجوز بازی چیست و کدام نهاد این مملکت آن را صادر می کند و اصولا چرا برای بازی در پارک، به چنین مجوزی احتیاج است، خدا عالم است.

به گفته این دوست من، واکنش مدیران (هماهنگ کننده های) این جمع هم جالب بوده است. آنها گفته اند حالا نباید خیلی سر به سر مدیریت پارک گذاشت! بهتر است این هفته را بازی نکنیم تا برویم با رئیس شهرداری منطقه صحبت کنیم و چنین نامه ای را بگیریم! یعنی مردم ایران آماده پذیرش چنین درخواست ها و فرمایشات بیجایی هم هستند!

پرده دوم
هر شرکتی که می خواهد در این کشور فعالیت کند، به یک سری مجوز نیاز دارد و الا در بسیاری از مناقصات، اصولا راهش نمی دهند. از مجوز سازمان برنامه ریزی (مرحوم) بگیرید تا مجوز شورای عالی انفورمانیک، تا مجوز بازرگانی تا مجوز وزارت ارشاد و غیره.

البته فلسفه این مجوز ها قابل درک است، چرا که لابد شرکت های زیادی بوده اند که یک مرتبه از سر راه سبز شده اند و کلاه مشتریان دولتی و غیر دولتی را برداشته .

اما این مجوز ها، به نوعی سد در برابر راه شرکت های نوپا و جدید التاسیس و خصوصا شرکت های فناوری تبدیل شده اند. در بسیاری از حوزه های فناوری، اصولا فضا آنقدر جدید است که مجوز گرفتن برای آن فعالیت معنی ندارد. مثلا چه بسا کسی که دارد در زمینه "نانو" فعالیت می کند، از هر کارشناس و کارشناس ارشد دستگاه های دولتی که می خواهند به او مجوز فعالیت در حوزه نانو را بدهند، وارد تر باشد! اما باز مجبور است برود و آن کارشناسان ناآگاه را مجاب کند که لایق کار در آن زمینه هست! غمناک آن که بعضی وقت ها نمی تواند! و این الزام اخذ مجوز، به عنوان قاتل آن شرکت نوپا عمل می کند! حال آنکه، یک شرکت بازرگانی چای به اعتبار گردش مالی و تعدد پرسنل و نفوذ سازمانی، می تواند برود و مجوز فعالیت در حوزه "نانو چای" را از آن خود کند! چه بسا به صورت انحصاری!!

پرده سوم
زمانی، با یکی از دوستان، نرم افزاری نوشته بودیم که به درد خیلی از سازمان ها می خورد. اما وقتی با یکی از مدیران آموزش و پرورش صحبت کردیم که چطور می توانیم آن را در مدارس و موسسات به فروش برسانیم، به ما گفت مجوز دارید؟ بدون مجوز نمی توانید این نرم افزار را در مدارس عرضه کنید! پرسیدم چه مجوزی؟ گفت دقیق نمی دانم، یا مجوز شورای عالی انفورماتیک، یا مجوز آموزش و پرورش یا یک مجوز دیگر؛ اما به هر حال می دانم که نیاز به مجوز دارید!! رفتیم نرم افزار را در شورای عالی انفورماتیک ثبت کنیم، نتوانستیم مجوز ارشاد بگیریم. حالا مجوز ارشاد برای نرم افزار یعنی چی، ما که نفهمیدیم!

پرده چهارم
به این تصویر دقت کنید:


مجوز حراج. بله! ظاهرا بوتیک ها برای اینکه حراج کنند، باید برگه مجوزی را از صنفشان بگیرند که زمان حراج و درصدش را هم رویش نوشته است. مرحبا به این حسن مدیریت!

بی پرده
مجوز نشر کتاب، مجوز فعالیت، مجوز بازی، مجوز فعالیت در منطقه آزاد، مجوز حراج و مجوز برای هزار فعالیت دیگر. من مانده ام که در این "مملکت مجوز ها"، دیگر چه خلاقیتی باقی می ماند؟ چه کسی می خواهد و می تواند نوآوری کند؟ هر کاری که بخواهد انجام شود، باید به نوعی، قبلا در سیستم تعریف شده باشد و الا با آن مخالفت می شود.

این "روح" حاکم بر فرهنگ مدیریت دولتی ما که به احمدی نژاد و خاتمی و چپ و راست و کارگزار ربط ندارد را بگیرید و ببینید کار به کجا می رسد! آیا به آنجا نمی رسد که برای حرف زدن و مطلب نوشتن هم باید "مجوز" داشت؟ لابد یادتان هست که دو سه سال پیش، گفته شد که تمامی سایت های اینترنتی باید مجوز بگیرند؟ و "بازتاب" معروف هم به همین بهانه که مجوز نگرفته، درش را بستند؟

در مقایسه، اتفاقا دوستان فیلترچی اینترنت خیلی هم لطف دارند که نمی گویند برای داشتن وبلاگ، اول باید بیایید و مجوز بگیرید! بلکه ما این آزادی عمل را داریم که هر وبلاگی که خواستیم را ثبت کنیم و آنها، "بعدا" آن را فیلتر کنند!

یاد شعار تبلیغاتی معروف خودروسازی "فورد" افتادم که در ابتدای قرن بیستم گفته بود:
هر مشتری حق دارد ماشین به رنگ دلخواه خود را انتخاب کند، مادامی که آن رنگ، سیاه باشد!!
لابد ما هم حق داریم هر مطلبی که دوست داریم را در وبلاگهایمان بنویسیم، مادامی که با سلیقه دوستان فیلترچی جور در بیاید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر