۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

اداره فخیمه مالیات

پرده اول
حاج آقا مرتضی تهرانی - که خدا حفظشان کند - یک بار نقل می کردند که اوایل انقلاب، یکی از بازاریان تهران پیش من آمد و گفت مالیات من باید مثلا 2000 تومان می شد اما ماموران اداره مالیات، کمتر برآورد کرده اند و مثلا 500 تومان خواسته اند. چه باید بکنم؟ (لابد اطلاع دارید که ایشان از شاگردان خوب و نسبتا نزدیک امام (ره) بوده اند). حاج آقا به آن بازاری می فرماید که بالاخره حکومت، جمهوری "اسلامی" است و این مالیات برای اداره خود جامعه و بیت المال است؛ شما برو و بگو و مالیات واقعی ات را بده.
همان بازاری سال بعد می آید و می گوید حاج آقا! مالیاتم باید 2500 تومان باشد اما برایم 8000 تومان بریده اند. حالا چه کنم؟ و حاج آقا فرمودند که من تازه فهمیدم که چی فکر می کردیم و چی شد و آن بازاری هم واقعا مردانگی کرد که چهار تا فحش به ما نداد!

پرده دوم
فرض نظام مالیاتی آن است که مودیان، فرار مالیاتی می کنند. به همین دلیل، ممیز ها می خواهند مچ بگیرند و دزد بگیرند. در زمان خاتمی، قانونی تصویب شد که به "خود اظهاری" مشهور است. یعنی اگر شما خودت آمدی و مالیات خودت را اظهار کردی و پرداخت هم کردی، دولت فرض را بر صحت اظهار شما می گذارد، و تنها درصد کمی (2 درصد؟) از مودیان را به صورت رندم بررسی دقیق می کند. چیزی که من از آن موقع تا حالا دیده ام آن است که به حمد خدا، شرکت ما، همواره جزو آن 2 درصد قرار گرفته و به دقت هم بررسی شده است!

پرده سوم
البته ما بدمان نمی آید مالیات "واقعی" کارکردمان را بدهیم، به شرط آنکه "واقعی" باشد. (و البته برای کشور خودمان هزینه شود!) منتهای مراتب، یک سری هزینه هایی را اداره مالیات، از مودیان قبول نمی کند. مثلا شما می خواهی باری را ترخیص کنی، و باید مقداری هزینه های فاقد سند (پول چایی و اینها!) به مامورین شریف گمرک بدهی تا اصولا بار شما در انبار گمرک، پیدا بشود تا چه رسد به ترخیص! به کارمندان بانک و همان اداره مالیات، عیدی می دهی، اینها را قبول ندارد.جریمه بابت کنسل کردن بلیت می دهی، نمی پذیرد. و از این دست، بسیار است تا جایی که درصد قابل توجهی از هزینه های ابراز شده شما را اصطلاحا "برگشت می زند". وقتی هزینه شما را کمتر می کند، سود شما بیشتر می شود و در نتیجه باید مالیات بیشتری هم بدهی.

حالتی هم هست که ممیز، درآمد حاصل از فروش شما را قبول نمی کند و فرض می کند شما درآمد های بیشتری هم داشته ای و ابراز نکرده ای. البته این معمولا مال زمانی است که روال های حسابداری به دقت رعایت نشده باشند و آن موقع است که ممیز، به سراغ یک کتابچه ای می رود که از سوی اداره مالیات، اصلا برای همین کار تنظیم شده است! یعنی محاسبه می کند با توجه به نوع کار شما که فرضا در تجارت پشم هستی یا صنعت کامپیوتر یا کسب وکار مربوط به گردشگری، بر اساس درآمدی که خودت ابراز کرده بودی، یک ضریب می دهند که احتمالا درآمد شما "واقعا" چقدر بوده است و چقدرش را کتمان کرده ای، و درصد سودت چقدر است و خلاصه، به یک چشم بر هم زدن، "علی الراس" می شوی! خود آقای ممیز زحمت می کشد و درآمد و سود شما را تخمین می زند و مالیات سود را طلب می کند!

پرده چهارم
طرف دیگر، وقتی یک اداره دولتی، پول شما را نمی دهد، یک ماه، دو ماه یا حتی چند ماه تاخیر دارد، نهایتا و در بهترین حالت، همان پول شما را بدون هیچ جریمه یا کارمزدی به شما بدهند، شما کلاهت را هم می اندازی هوا. اما اداره مالیات (که یک سازمان دولتی است)، برای تاخیر شما در پرداخت مالیات، نقشه ها کشیده و جریمه تاخیر را به صورت روز شمار از شما می گیرد!

پرده پنجم
چند سال پیش، در حین اینکه داشتم با ممیز بر سر مالیاتی که برای ما بیش از اندازه واقعی بریده بود، بحث می کردم؛ ناگهان به من گفت ماشین داری من را تا خیابان زرتشت برسانی؟ گفتم نه! ماشین نیاورده ام و خیابان زرتشت هم اساسا در مسیرم نیست. ادامه داد: چقدر هزینه ها سنگین شده! رفته ام پرده بخرم گفته یک میلیون و هشتصد هزار تومان، امروز باید بروم بقیه پولش را بدهم. احساس کردم باید خدماتی بیشتر از رساندن ایشان به خیابان زرتشت انجام بدهم! سر بحث را بستم و گفتم لطف کن همین مالیاتی که می گویی و به نظر من بالاتر است را قطعی کن، بنویس بروم پرداخت کنم.

بی پرده
دقت کرده اید که کسانی که در ایران زندگی می کنند، همواره خدا را شکر می کنند به خاطر بلاهای به مراتب بدتری که می شد گریبانشان را بگیرد و (هنوز) نگرفته! ما مرتب می گوییم خدا را شکر که آمریکا حمله نکرد، خدا را شکر که ترافیک بدتر نشده، خدا را شکر که دلار، 2000 تومان نشده و از این دست. حالا، با همه بدی هایی که از اداره مالیات گفتم، هزار بار هم که گیر اداره مالیات بیفتم، باز خدا را شکر می کنم که اسیر اداره "بیمه تامین اجتماعی" نشده ام. از پس این یکی، خود دولت هم دیگر برنمی آید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر