۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

در VAT، سفسطه ای نیست!

در مورد مالیات بر ارزش افزوده، نکته ای که اغلب از آن غفلت می شود آن است که علی القاعده، این مالیات باید جایگزین مالیات های دیگری که شرکت ها و فروشنده ها و اصناف می داده اند بشود؛ و الا من هم قبول دارم که این 3%، و چه بسا بیشتر از آن، در واقع به مجموع قیمتی که خریدار می پردازد، اضافه خواهد شد.

هم اکنون، شرکت ها و اصناف موظفند 25% از سود سالیانه خود را مالیات (به نام مالیات عملکرد) بدهند. طبیعی است که اگر من می خواهم در انتهای سال، 10 میلیون تومان سود خالص داشته باشم، باید سودم، قبل از کسر مالیات، حدود 13.3 میلیون تومان باشد که مالیاتش می شود:( 3.3 = 25% * 13.3 )، سه میلیون و خورده ای مالیات می دهم و سود خالص و نهایی ام می شود همان 10 میلیون تومان سابق.

طبیعی است که اگر با آمدن VAT، از این مالیات عملکرد، چیزی کسر نشود، من دارم مالیات بیشتری از خریدار می گیرم و از مالیات عملکرد هم چیزی کم نشده، پس خریدار دارد نهایتا پول بیشتری می دهد.

حالا فرض کنید که این مالیات بر عملکرد، کمتر شود و مثلا به جای 25% بشود 19%. مجموع مالیاتی که حالا خریدار می دهد، قطعا کمتر از حالت قبل می شود و ممکن است با حالت اولیه برابر هم بشود. کاری که در دنیا می کنند، این است. (ضمن اینکه بقیه دنیا نفت ندارند و درآمد دولت تماما از مالیات است). این مالیات عملکرد، داستان ها برای خودش دارد که وبلاگ دغدغه ها، چند تای آنها را برشمرده است؛ اما سفسطه نخودی و اشتباهاتی که در این پستش به نقد من نسبت داده، درست نیست.

البته در مطلب دیگری، ایشان به درستی به ضعف دولت آقای احمدی نژاد در اجرای چنین طرح هایی اشاره کرده که من هم مخالفتی ندارم. اما دوست دارم به چند مطلب اشاره کنم:
  • این طرح VAT، اساسا مربوط به آقای احمدی نژاد نیست. کما اینکه طرح "هدفمند سازی یارانه ها" مربوط به ایشان نیست. کما اینکه طرح "بودجه ریزی عملیاتی"، ابتکار و ایده ایشان نمی باشد. این ها از شاید ده سال پیش هم مطرح بودند و مجموعه حاکمیت با این جمع بندی ها رسیده بود. اتفاقا برادر بزرگوار احمدی نژاد و رفقا، با آن دید منفیی که به همه کارهای قبل داشتند، در ابتدا این ها را هم اساسا طرح های امپریالیسمی و بانک جهانی و نگاه "توسعه" ای می پنداشتند؛ ولی با پول این مردم، سعی و خطا کردند و فهمیدند که این طرح ها، درست بوده و شوخی بردار نیست. خوب یادم هست که وقتی مجلس هفتم (که در دست شاهکار های علم اقتصاد: دکتر توکلی، نادران و خوش چهره بود) تصویب کرد که افزایش قیمت بنزین، به اندازه فقط ده درصد، در دست دولت باشد، ایشان (آقای احمدی نژاد) در تلویزیون ظاهر شدند و گفتند "مردم ما با فرهنگ تر از آن هستند که ما برای کاهش مصرف، بخواهیم قیمت را افزایش دهیم. ما از مردم عزیزمان تقاضا می کنیم که کمتر مصرف کنند و آنها هم به دلیل فرهنگ بالای ایرانی-اسلامی، در مصرف صرفه جویی خواهند نمود!" خوب، اینکه ایشان فعلا به این نتیجه رسیده که این طرح ها را اجرا کند، قدم بزرگی است، و ما هم کاری نداریم اجرای طرح به نام کی در می رود.
  • اینکه آقای احمدی نژاد در اجرای طرح ها ضعیف هستند، نتیجه نمی شود که این طرح ها را اجرا نکنیم. بله، "خوش بود اگر محک تجربه آید به میان"؛ اما فعلا که دولت در دست بزرگواران است و ظاهرا قرار هم نیست به این زودی ها اتفاق دیگری بیفتد. بالاخره در بدنه مدیریت کشور، مدیران متخصص، متعهد و دلسوزی هستند که طرح را از یک شکست به تمام معنا، به یک شکست نصفه و نیمه تبدیل کنند! وهمین هم بد نیست. زمان به سرعت برای ملت ایران از دست می رود و بالاخره باید کسی، کاری بکند.
  • ظاهرا ما خیلی از بدنه مدیریتی کشور مطئمن هستیم! تفاوت اجرا توسط احمدی نژاد و دیگران، آنقدر ها هم نیست. قبول ندارم که مثلا حزب اصلاح طلب، پر بود از مدیران کار کشته و کار بلد و متخصص! بالاخره کشور از طبقه ای مدیران تشکیل شده که حتی یک مدیر خوب، فرضا آقای قالیباف، هم که بیاید، باید با افرادی مثل کوچک زاده و تمدن و توکلی و حداد عادل و اینها سر و کله بزند و خیلی نباید انتظار شق القمر از هیچ کس در ایران را داشت. بضاعت ما همین است دیگر! ضمن اینکه بسیاری از مدیران خوب، الآن دیگر عضو فتنه و بی بصیرت و اینها هستند که اساسا در مدیریت کشور، نقشی نخواهند داشت.

۱ نظر: