۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

آیا ولایت فقیه به معنای قیم بودن فقیه است؟ (در باب ولایت فقیه #2)

ولی فقیه، همانطور که در پست قبلی توضیح دادم، می تواند به دو معنی تفسیر شود:
  1. فقیه، یعنی کارشناس مسایل فقهی، از آنجا که از من و شما نسبت به احکام فقهی مسلط تر است، بر ما ولایت دارد یعنی صرفه و صلاح فقهی ما را بهتر تشخیص می دهد. چونان پزشکی که از دستوراتش متابعت می کنیم، به این فقیه هم مراجعه می نماییم.
  2. فقیه یعنی قیم مردم که در فهم و شناخت، سفیه و مثل بچه صغیر هستند و باید قیم، در تمامی شؤون زندگی آنها دخالت کند
به طور مشخص، این هر دو تفسیر طرفدارانی دارد. طرفدار شاخص نظریه دوم، آقای احمد جنتی است که این ایده را حتی در نماز جمعه هم مطرح کرد و طرفداران نظریه اول هم کم نیستند که بعضا به دلایل سیاسی و اجتماعی، حرفشان را منتشر نمی کنند یا اصولا منتشر نمی شود! از این جمله، می توان به آیت الله مرتضی تهرانی، از شاگردان حضرت امام (ره)، مثال زد که اخیرا در جلساتشان به این معنی اشاره کرده اند (رجوع کنید به وبسایت ایشان، جلسات مرداد 89)

به این معنا، ولایت فقیه چیزی جز ولایت کارشناس نیست. البته نه هر کارشناسی که باید شرایطی هم از نظر تقوا و صلاحیت های دیگر داشته باشد، باز مثل اطباء که عقلا، به صرف داشتن مدرک دکتری پزشکی، نزد دکتری نمی روند، بلکه مسایل دیگر مانند تشخیص صحیح، عدم وابستگی زیاد به پول و غیره را هم دخیل می کنند.

اگر معتقدیم که ولایت فقیه، شعبه ای از ولایت معصومین (ع) است، سیره ائمه معصومین علیهم السلام هم نشان داده است که ولایتی که اعمال می کرده اند، نوعا از جنس ولایت بر قیم نبوده است. در ولایت قیم، صبر و حوصله و آموزش و ارائه دلیل و منطق آنچنان مطرح نیست؛ فرد باید حتی قبل از انکه دلیل چیزی را بداند، به آن عمل کند. اما در ولایت کارشناسانه، ولی اغلب به دنبال آن است که فرد را ضمنا رشد هم بدهد و او را با منطق و روش تشخیص آشنا کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر