۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

تنازع بقا و دون صفتان

پرده اول
یک قاعده ای هست در دنیای بیولوژی و زیست شناسی که می گوید آن موجوداتی که طیف وسیعتری از رفتار ها و عکس العمل ها را دارند، در تقابل و تنازع بقا با سایر موجودات، برنده هستند و به احتمال بیشتری باقی می مانند. مثلا گیاهی که در شرایط آب و هوایی مختلف، امکان رشد و نمو دارد، خیلی بیشتر از گیاهانی که فقط در شرایط خاص زندگی می کنند، دوام می آورد.

پرده دوم
این مطلب را در روابط اجتماعی هم آورده اند. در هر رابطه اجتماعی، در هر رابطه بین دو سازمان و یا داخل هر سازمان، آن فرد یا سازمانی که از توانایی ها و مهارت های بیشتری برخوردار است، دست بالا را دارد و سمت و سوی رابطه را تعیین می کند.

به عنوان مثال، دعوای بین یک زن و شوهر را در نظر بگیرید. در این دعوای مثالی، زن مثلا می تواند جیغ بزند و مرد هم در مقابل مثلا می تواند فریاد بزند. زن می تواند چیزی را بشکند و مرد هم می تواند. زن می تواند یکی از بچه ها را به سمت خودش بکشد و مرد هم در مقابل می تواند یکی از همسایه ها را با خود هم عقیده کند. زن احساسی برخورد می کند و مرد استدلال می کند. اما یک کاری هست که این زن در مثال ما می تواند انجام بدهد که مرد نمی تواند: گریه. وقتی این خانم خیلی درمانده می شود، گریه می کند و مرد که برای این رفتار زن، عکس العمل مناسبی ندارد، بازنده می شود. البته همیشه کار به گریه ختم نمی شود و همیشه هم زن برنده نیست، اما "در مجموع"، می بینیم که فردی که مهارت هار ارتباطی بیشتری دارد، تعیین کننده رابطه هست.

کسی که در یک اداره دولتی، هم به وقتش می تواند با فلان کارمند، سریع رفیق شود و به موقع، می تواند سر کارمند دیگری داد بزند، کارش بسیار بیشتر از من پیش می رود که فقط بلدم خیلی مودب و حق به جانب با کارمندان دولتی صحبت کنم و توقع هم دارم که کارم را راه بیاندازند!!

پرده سوم
البته هر مهارتی هم پسندیده نیست. توانایی رشوه دادن هم بالاخره یک مهارتی است؛ زورگویی هم توانایی می خواهد، و دروغگویی هم هنری است!

پرده چهارم
چیزی که من در سطح روابط سیاسی کشورمان می بینم، اینکه اخیرا دار و دسته ای پیدا شده اند که در پیشبرد اهدافشان، مهارت ها و رفتار های زیادی را می شناسند:
  • از مبادی قانونی وارد می شوند
  • در سخنرانی ها، جوری با مردم حرف می زنند که توقع عمومی ایجاد می کنند
  • با صاحبان رای و نظر، لابی و مذاکرات سنگین می کنند
  • ائمه جمعه را تحریک و تحریض می کنند که با آنها همسو عمل کنند
  • رسانه دارند؛ رسانه ملی و انواع و اقسام رسانه های مکتوب و دیجیتالی
  • به منابع مالی دولتی دسترسی دارند
  • می توانند بی پروا، از دین و اسلام مایه بگذارند
این موارد، همه شان مشروع نیستند. یعنی از پیشینیان این ها، بودند افرادی که به اکثریتی از این موارد، دسترسی هم داشتند، اما در استفاده از آن، خودداری می کردند. (خودداری همان تقوا است، یعنی تقوا به خرج می دادند)

بی پرده
امروزه اما این گروه بر سر کار، نه تنها موارد بالا را در دست دارد، یک مهارت ارتباطی دیگر هم دارد و آن، یک سری بسیجی/دانشجو/امت شهید پرور که به موقع، آنها را به سمتی گسیل می دارد تا افرادی را به خائن/خام/گول خورده/... متهم کنند و بعد، مقاصد اصلی خود را که از طریق لابی و اینها پیش نرفته بود، تحمیل کنند. گروه های دیگر که با این ها تعامل دارند هم که طبیعتا این گونه مهارت ها (!!) را ندارند، در جدال روزمره، میدان را به حریف واگذار می کنند. مجلس و قوه قضائیه و دیگر نهاد های کشور، به همین ترتیب توسط این گروه عملا تبدیل به نهاد های بی ثمر و منفعل تبدیل شده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر