۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

بر افتادن دسته بندی خودی و غیر خودی (برکات احمدی نژاد #3)

یکی از دوستان طلبه ام تعریف می کرد که یکی از اساتیدشان که از علمای بنام حوزه است؛ مدتها پیش از او پرسیده است که چرا شما در مقابل آقای احمدی نژاد، آنگونه که در مقابل آقای خاتمی و دولتش موضع می گرفتید، عکس العمل نشان نمی دهید؟ مثلا اگر بحث ورود زنان به ورزشگاه را آقای خاتمی مطرح می کرد یا مکتب ایرانی را آقای مهاجرانی عنوان می نمود، مطمئنا عکس العمل شدیدی نشان می دادید، اما در مورد آقای احمدی نژاد، نه! پاسخ آن عالم [ظاهرا] بزرگ، این بوده که بله! خب ایشان، احمدی نژاد است دیگر! یعنی، این احمدی نژاد خودی است، و آنها غیر خودی بودند!

یکی از برکات احمدی نژاد که البته هنوز به طور کامل میوه نداده است، بر افتادن این بحث خودی و غیر خودی است. (البته این پیش بینی من است؛ شاید هم این میوه، کال چیده شود یا حتی بگندد!) اما این خودی و غیر خودی اصلا از کجا می آید؟ معیارش چیست؟ آیا هر کسی به صرف اینکه چند تا شعار انقلابی و مستضعف پسند داد و ادعا کرد دست متجاوزین و مافیا را قطع می کند و در اول سخنانش، دعای فرج خواند، می شود "خودی" و اگر کسی، در جمع طرفدارانش، ضد انقلاب و بی حجاب و این ها بودند، می شود "غیر خودی"؟

حالا بر فرض هم که افراد را دسته بندی کردیم به خودی و غیر خودی و ایراد هم نداشته باشد. آیا "خودی" ها مجازند هر کاری خواستند بکنند و حتی انتقاد هم نباید از آنها کرد، و در عوض، اگر یک (به نظر ما) "غیر خودی"، همان کار و حتی کمتر از آن را انجام داد، فریاد وااسلاما باید سر بدهیم و کفن پوش ها را به خیابان سرازیر کنیم؟

اگر در دولت خاتمی، کسی می آمد و از این حرف های مشایی را می زد، مهمترین وظیفه دانشجوی مسلمان این بود که به هر شکل ممکن، به آن اعتراض کند! اما در این دولت، این گونه حرف ها به "مسایل فرعی" تبدیل شده اند! مهم آن است که "مسایل اصلی" رعایت شده باشند! کسی نداند فکر می کند "مسایل اصلی"، همین بیرون راندن اصلاح طلبان از دایره حکومت بوده که روزگاری، اعتراض مسأله اصلی بوده و امروز، شده یک مسأله فرعی!

به نقل از همان دوست طلبه ام، ظاهرا این نکته به ظاهر کوچک اما مهم را علمای حوزه دارند کم کم متوجه می شوند، همچنین بسیاری از سیاسیون اصولگرا...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر