۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

آقای جنتی! به آن راننده تاکسی چه خواهید گفت؟

وي افزود: چند روز پيش يكي از دوستان مي‌گفت در زمان انتخابات در تاكسي از راننده پرسيدم به چه كسي رأي مي‌دهي؟ او گفت: نمي‌دانم اما مادرم كه چند سال پيش فوت كرده ديشب به خوابم آمده و گفت به احمدي‌نژاد رأي بده، كه از اين نمونه‌ها بسيار است.
خب، این یک "معرفت شناسی" را از آقای جنتی نشان می دهد که در واقع ایشان معتقد است با خواب هم می شود به شناخت وظیفه رسید.
  • حالا اصلا معرفت شناسی یعنی چی؟
هر یک از انسان ها اصول و مبانی خاص خود را برای درک شرایط و تفسیر موقعیت ها دارد. در اصطلاح، به این اصول، مبانی معرفت شناختی می گویند؛ چنین مبانیی معمولا به راحتی قابل نقد نیست؛ چرا که در عمیقترین و ابتدایی ترین سطوح فکری هر فردی هست و افراد معمولا روی این مبانی، نقد نمی پذیرند. به عنوان مثال، یک نفر هست که هر چه پدرش/رهبرش/دوستش/نامزدش بگوید برایش مبنا است؛ دیگری هرچه که "قلبا" احساس کند (حالا این قلبا چی هست، باز با تعریف خاص آن فرد). یکی هست که با تفکر به نتیجه می رسد، دیگری حتی با خواب به یک نتیجه خاص می رسد. یکی مبنای خاصی ندارد و هر چه که همه بگویند را درست می داند و غیره.

خیلی وقت ها نمی شود به راحتی، مبانی معرفت شناختی افراد را به زیر سوال برد؛ همانطور که گفتم افراد اغلب روی این جور چیزها متعصبند. به همین دلیل هم هست که می بینیم افراد معمولا در بحث و مناظره ها، متقاعد نمی شوند. شما هر چقدر هم زور داری می زنی، و او هم به همین ترتیب، اما بعد از صحبت، نهایتا هر یک هنوز بر عقیده خودتان هستید. نهایت تاثیری که این بحث کردن ها دارد، آن است که شما می فهمی همه مثل خودت فکر نمی کنند و طف مقابلت هم همین را درک می کند. ممکن است "جزئیاتی" از طرز تفکر طرف مقابل را جذب کنی و مدل فکریت را کمی تکامل ببخشی، اما معمولا مدل فکری طی سالیان درست می شود و با یک جلسه و دو جلسه صحبت، تفاوت اساسی و ماهوی نخواهد کرد. [برای همین هم هست که پذیرش اعترافات برای عده زیادی از مردم سخت است، چون می دانند عقاید افراد به این سرعت، به این اندازه متحول نمی شود؛ بگذریم]
  • بر همین مبنا، من نمی خواهم ایراد معرفت شناختی به آقای جنتی بگیرم، که چرا شما خواب دیدن را ملاک رسیدن به قطع می دانید؟ گرچه این ایراد وارد هست، اما ایشان باید این نکته را سال ها پیش، در جوانی، وقتی درس های اسلامی را می خواندند فرا می گرفتند. در بخشی از علم اصول فقه - که به مبانی استنباط عقلایی و فقهی- می پردازد، این چیزها کاملا بحث شده است و آقای جنتی حتما از آن ها اطلاع دارند؛ اما شاید برایشان درونی نشده است.
  • اما انتقادی که می شود به افراد وارد کرد آن است که چرا یک حرفی می زنند که با مبانی خودشان در تناقض باشد؟
اصل این انتقاد به راحتی قابل پذیرش است؛ چون اگر انتظار نداشته باشیم افراد "مبانی فکری ما" را بپذیرند، حداقل انتظار داریم که بر "مبانی فکری خود"، ثابت قدم باشند، نه اینکه در آنجا هم سلیقه ای عمل کنند و یک بار بپذیرند و بار دیگر نه. (حداقل اگر هم اینطور است، این "دلبخواه" بودن را هم به مبانی فکریشان اضافه کنند و با جرأت آن را اعلام کنند). قرآن کریم هم چنین احتجاجی را به کار می گیرد و می فرماید: "چرا چیزی را می گویید که خود به آن عمل نمی کنید؟" (لم تقولون ما لا تفعلون)
  • بر همین مبنا، شاید بشود به آقای جنتی گفت، شما که خواب دیدن را از مبانی معرفت شناسی می دانید، و آن را در منبری عمومی مثل نماز جمعه ترویج هم می کنید، چرا نمی پذیرید که عده ای ممکن است مثل خود شما، بر مبنای "خواب دیدن"، به این نتیجه رسیده باشند که "در انتخابات تقلب شده است"؟
اصلا شما فرض کنید آن راننده تاکسی، 4 سال بعد بیاید و بگوید مادرم را در خواب دیده ام که گفته "برو و به تقلب در انتخابات، اعتراض کن". آقای جنتی! شما به آن راننده تاکسی چه خواهید گفت؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر