۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

چند پرده در مورد کمک دولت به حوزه ها

پرده اول
در یکی از مباحث مدیریت به مثال جالبی برخوردم که بارها برایم کارآمد بوده است: پیرمردی هر بار که از پارک محله خود عبور می کرد، چند تا از بچه ها می ایستادند و به او ناسزا می گفتند. یک روز پیرمرد به بچه ها گفت به هر کدامتان دو دلار می دهم تا به من ناسزا بگویید. بچه ها با خود گفتند چه بهتر! فحش می دهیم و پول هم می گیریم. چند روزی به همین منوال گذشت تا اینکه پیرمرد گفت بچه ها، از امروز به جای نفری دو دلار، به هر کدام فقط یک دلار می دهم. بچه ها غرولندی کردند، اما باز هم ناسزا گفتند. دست آخر، بعد از چند روز پیرمرد به بچه ها گفت از امروز دیگر از پول خبری نیست! بچه ها هم گفتند از امروز دیگر از فحش هم خبری نیست! ما دیگر مجانی به تو فحش نمی دهیم!
این مثال بسیار زیبا، در واقع می گوید ملاک های افراد به مرور عوض می شود؛ بدون اینکه خودشان بفهمند. و اینکه اگر توقعی در فردی ایجاد شد، ممکن است دیگر آن کاری که بدون توقع انجام می داده را انجام ندهد.

پرده دوم
از این نکته ها بارها استفاده کرده ام. مشاوری داشتیم که علاقه داشت با ما همکاری کند، اما بر خلاف خواسته من، زیر بار قرارداد بستن و پول گرفتن نمی رفت! شاید عجیب باشد، اما صرف همکاری و ارائه مشاوره های علمی برای موضوع کار ما برایش جذاب بود؛ از طرفی اصرار من برای این بود که مادامی که او از ما پولی نمی گرفت، من نمی توانستم او را به خاطر کیفیت کارش، یا مثلا دیر آمدن ها یا نیامدن هایش مواخذه کنم. همکاری ما ادامه پیدا نکرد، چون من می خواستم فرد در قبال کارش پاسخگو باشد، ولی با چه اهرمی؟

پرده سوم
یک ایراد فوتبال ملی ما (و کلا تیم های ملی ما) به اعتقاد من آن است که اعضاء تیم ملی بابت شرکت در مسابقات، دستمزد نمی گیرند. کلا این قضیه یک افتخار محسوب می شود و ظاهرا به همین دلیل، چون مدیریت ورزش می داند که این افراد به همین عضویت هم راضی هستند، پولی پرداخت نمی کند. نتیجه چه می شود؟ اینکه اگر فردی در مسابقه ای کم کاری کند، نمی توانیم او را مواخذه کنیم! حتی اگر مربی او را تعویض کند، از زمین بیرون می آید و ترش می کند و لگد زیر ساک ورزشی می زند. (کاری که علی کریمی کرد ولی فقط او نیست) کشورهای دیگر چه می کنند؟ زیدان، با آن همه افتخارات و کبکبه و دبدبه، از تیم ملی فرانسه حقوق می گرفت. و در عوض، به محض اینکه بد بازی می کرد یا هر مورد دیگر، نه تنها بدون هیچ اعتراضی از زمینش بیرون می آورند، بلکه مورد توبیخ هم قرار می گرفت! اگر هم خوب بازی می کرد، که وظیفه اش بوده، برای همین پول گرفته است!
حالا ما چجوری می خواهیم مساله را حل کنیم؟ می آییم و جایزه های رنگین و سنگین می گذاریم که اگر جام آوردید، ماشین فلان می دهیم و چند تا سکه و ...

پرده چهارم
بسیاری از مدیران سیاسی کشور ما هم همواره ادعا می کنند که بابت سمت خود حقوق نمی گیرند! ظاهرا به عنوان یک لطف و منتی که بر سر مملکت دارند این خدمات شایان را انجام می دهند. بسیار خب! اما آیا نظام می داند بابت این حقوق نگرفتن مدیرانش، چه امتیاز ارزشمندی که همانا قدرت مواخذه و کار خواستن و عملکرد طلبیدن است را دارد از دست می دهد؟ آقای وزیر خارجه ای که می گوید فقط دارم حقوق طبابتم را می گیرم، باید به او گفت اگر شما خیلی نیکوکار هستی، این حقوق وزارت را بگیر و برو به مستمندان شهر بده، و منت بی حقوق کار کردن را هم از سر ما بردار، اما کارت را خوب، درست، به موقع و با مسوولیت انجام بده.

پرده آخر
اینکه امام (ره) با کمک دولت به حوزه ها مخالف بودند، اظهر من الشمس است. کسی در این تردید ندارد. و انصافا چقدر امام تیزبین و هوشمند بوده است! همه نکات بالا را بگذارید کنار هم و می بینید که امام نمی خواسته حوزه، وامدار دولت باشد، برای دولت کار کند، چشمش به دست دولت باشد و خدای ناکرده به همین دلیل، از ترس قطع شدن کمک های دولت، از انتقاد از دولت چشم پوشی کند. حوزه شیعه در طول تاریخ، به هیچ دولتی وابسته نبوده و همواره نقش یک نهاد مستقل فکری و حرکتی که اکثرا مخالف دولت ها هم بوده را ایفا کرده است. همیشه هم هزینه ها از وجوهات شرعی انجام شده و گلایه ای هم نبوده است. طلاب با کم و زیاد حوزه ها ساخته اند و به خاطر خدا، کار فکری کرده اند. آیا درست است که بسان آن پیرمرد که به بچه ها پول می داد، انگیزه حوزه را با کمک مالی دولت تغییر دهیم؟ آیا چنین حوزه ای، بعدا خواهد توانست بدون ترس، در حوزه هایی که دولت مایل نیست، وارد شود و خلاف نظر دولت نظر بدهد؟

بی پرده
آقای سقای بی ریا، که مشاور احمدی نژاد در امور روحانیت هستند، اخیرا اظهار داشته اند:
"حوزه ها به کل نظام خدمات مي دهند. هيچ جايي در کادرسازي و حمايت از نظام اسلامي از اول انقلاب تا به حال همچون حوزه ها نبوده بنابراين اين طبيعي است که دولت قدرشناسي کند و وظايف خودش را نسبت به حوزه ها انجام دهد"
خب من سوال می کنم. آیا با همین استدلال، قاضی دادگاه برای طرفین دعوا کار می کند و خدمت انجام می دهد یا نه؟ آیا درست است که به همین بهانه، یکی از طرفین دعوا به قاضی کمک مالی کند؟ آیا کارمندان شریف دولت به مردم و نظام خدمت می کنند یا نه؟ آیا مشکلی ندارد من به عنوان ارباب رجوع، فقط و فقط برای قدرشناسی از چندی از کارمندان دولت، به آنها کمک مالی کنم؟ یا اینکه شما این موارد را جزو رشوه تلقی خواهید کرد؟ چرا رشوه؟ چون قاضی و کارمند دولت دارند حقوقشان را از جایی دیگر دریافت می کنند. درست مثل حوزه که دارد حقوق و هزینه هایش را از محلی دیگر به نام "وجوهات و سهم امام" دریافت می کند. دریافت کمک مالی از هر جای دیگر، به مثابه ابزاری برای به زیر یوغ درآوردن آنها و یا حداقل کم کردن بار انتقادات احتمالی تلقی خواهد شد.

ممکن است ایشان در جواب بگوید طلاب و مراجع شریف حوزه را با چند بچه بی ادب و فوتبالیست و غیره (مثال های بالا) نمی شود و نباید مقایسه کرد. اینان حرام و حلال سرشان می شود و تقوا دارند... خواهم گفت درست است که حوزویان مردمانی شریف هستند؛ اما مگر قاضی ها شریف نیستند که کمک مالی به قضات ممنوع و مذموم است؟ هر چه باشد، نه قضات و نه حوزویان هیچ یک معصوم نیستند؛ از طرفی، من هم دقیقا همین را می گویم. حوزویان بسیار شریف هستند و نیازی به کمک های دولت ندارند! حاضرند سر گرسنه بر زمین بگذارند و زیر بار منت دولت نروند! همانگونه خواهند بود که در این چند قرن بوده اند. شما نگران نباشید. دست آخر، حتی اگر ادله من را قبول ندارید، بفرمایید با سیره و فرمایش امام چه می کنید؟

۵ نظر:

  1. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  2. با سلام
    من این مطلب رو از سایت آینده نیوز خوندم!فقط میخواستم بگویم زنده باد!!! عالی بود!!!

    پاسخحذف
  3. سلام،

    یک موقع حضوری در این زمینه با هم صحبت کنیم. من در این مورد حرف و نظر زیاد دارم. یک موردش را یکبار در وبلاگم نوشتم. فکر کنم آن جا را می‌خوانی؟
    http://hamidi.persianblog.ir/post/582/

    دوم آن که مشاور ماجرایش با پیمانکار متفاوت است. در کشور ما به خصوص در نهادهای دولتی رسم شده است به مشاور پول دهند تا حرف آن‌ها را بزند. من احساسم این است مشاور باید یک جوری مطمئن شود پول می‌گیرد که نظر کارشناسی‌اش را بگوید نه آن چه کارفرما می‌خواهد. ضمناً کار مشاوره چون قابل اندازه‌گیری نیست یک مقدار برای خود من واقعاً ارزش‌گذاری‌اش کار سختی است. خیلی جاها هم سعی می‌کنند از مشاور به نحو دیگری تقدیر نمایند تا پول.

    سوم. مفصل است بماند در صحبتی حضوری.

    چهارم. اول گفتی باید پول گرفت بعد درباره‌ی حوزه‌ها گفتی نباید گرفت و خط باریک این وسط را خوب برای خواننده توضیح ندادی.

    پنجم. راستش سال‌ها و به خصوص این اواخر ذهنم خیلی درگیر این شده است که اصولاً چه طور باید زحمات یک آدم را جبران کرد. در مورد کارهای کارگری یا پیمانکاری شاید ساده باشد ولی مثلاً درباره‌ی یک نفر که جایی مسؤلیت دارد چه طور؟ آیا حضورش می‌تواند ملاک و معیار باشد؟ خلاصه به این نتیجه رسیدم ما در این زمینه دچار ضعف و خلاء تئوریک هستیم هم از بعد عقلانی و مدیریتی هم از جهت رجوع به منابع دینی. باز هم بحث مفصلی است بماند.

    پاسخحذف
  4. در مورد پول دادن به حوزه ها، نمی دانم کجایش را توضیح ندادم! من گفته ام پول دادن به معنی توضیح خواستن است. در مورد حوزه ها هم همینطور است؛ پس حوزه ها نباید از دولت پول بگیرند، چون مجبور می شوند به دولت هم توضیح بدهند! همین!
    در مورد مشاور، ما مشکلمان این است که مشاور، نظر می دهد و می رود و "هیچ" مسوولیتی بر عهده نمی گیرد. حالا بیاییم و مدلی درست کنیم که مشاور، در قبال نظری که می دهد، و پولی که می گیرد، مسوول هم باشد. قانونا و مدنی و شرعی و همه چی. آیا چنین مشاوری دیگر می آید بلندگوی رییس سازمان بشود؟

    پاسخحذف