۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

نقدی بر "هر چه آن خسرو کند، شیرین بود"

خلاصه داستان

در ماجرای انتصاب آقای مشایی و کوتاهی آقای احمدی نژاد در انجام فرمان عزل رهبری، اغلب شخصیت های اصول گرا نسبت به این تعلل ابراز مخالفت کردند تا آنجا که آقای شریعتمداری در سرمقاله کیهان روز سوم مرداد 88 نوشت: "به صراحت بايد گفت كه اين تأخير و درنگ آقاي احمدي نژاد كمترين توجيه اسلامي و قانونی ندارد". اما مقام رهبری در همان روز، در جمعی بیان کردند : "نباید کسی را ...به خاطر يك امر از همه آن چيزهايي كه صلاحيت محسوب مي شود نفي كرد." و سپس آقای شریعتمداری، در سرمقاله روز بعد، در مقاله ای با عنوان "هرچه آن خسرو كند، شيرين بود"، حرف های روز گذشته خود را پس گرفته و تمکین خود را به نظر مقام رهبری اعلام کرد.

عدالت در اسلام

عدل در لغت به معنای "گذاشتن هر چیز در جای خود" می باشد. یکی از اصول اعتقادی شیعه، عدل الهی است و ما معتقدیم که خداوند عادل است. معتزله و اشاعره که دو فرقه بزرگ فکری از اهل سنت هستند نیز به عدالت خداوند معتقدند. اما شیعه و معتزله (از اهل سنت) یک تفاوت اساسی با فرقه دیگر اهل سنت یعنی اشاعره در این زمینه دارند:
  • شیعه و معتزله، ضمن اینکه معتقدند خداوند عادل است، برای "عدل" اصالت قایل هستند یعنی می گویند برخی کارها فی نفسه خوب است و عدل است، و برخی کارها، فی نفسه ظلم است و به حکم "عدل زیباست و ظلم زشت و قبیح است"، نتیجه می گیرند که خداوند همه کارهایش از روی عدل است و هیچ ظلم نمی کند.
  • اشاعره از دیگر سوی، معتقدند عدل چیزی نیست که فی نفسه توسط عقل انسان قابل درک باشد، بلکه هر آنچه خداوند متعال انجام می دهد، عین عدل است.فرضا اگر روز قیامت، خداوند تمام خوبان را به جهنم بفرستد و تمام بدان را به پاداش عظیم برساند، همین کار او عین عدل است!
اختلاف بین شیعه و اشاعره، در حد یک بحث نظری نیست، بلکه این مبانی، آثار متعدد عملی دارد. مثلا اشاعره بر همین مبنا، از آنجایی که معتقدند هر ولی امری که بر مسلمین حکومت می کند، نماینده خداست (ولو یزید باشد)، بر این نظرند که هر حکمی که حاکم اسلامی بدهد، عین دستور خداست و عین عدل است، ولو آنکه با دستور صریح قرآن مخالف باشد! چرا که اصولا تفسیر قرآن بر عهده حاکم اسلامی است و هر آنچه حاکم اسلامی بگوید، خود تفسیر قرآن است! در واقع اشاعره معتقدند که اصولا درست و غلطی در کار نیست، بلکه درست و غلط همان است که حاکم اسلامی بفرمایند.

افتخار شیعه اما آن است که بین فرمان حاکم اسلامی و حتی حکم خدا با عدل فاصله می گذارد و تنها بر اساس ادله دیگر است که نتیجه می گیرد "احکام خداوند بر مبنای عدل هستند"؛ یعنی در شیعه معتقدیم که "هر چه شیرین بود، خسرو آن کند". اما شیعه در مورد اوامر حاکم اسلامی چنین تعهدی را نمی دهد. کلا در شیعه معتقدیم که علما مخطئه هستند یعنی ممکن است خطا کنند؛ اینطور نیست که هر چه که یک مرجع تقلید از متون اسلامی استنباط کرد، بر مبنای اسلام و نظر واقعی اسلام باشد. (این یک اصل در اصول و فقه شیعه است)

نتیجه گیری

حال بر اساس "خلاصه داستان" و "عدالت در اسلام"، یک بار دیگر بیانات آقای شریعتمداری را به دقت مرور کنیم. ایشان فرموده اند: "آنجا كه در برداشت خود با نظر ايشان فاصله مي بينيم، بر اين تصور باطل نيستيم كه بايد برداشت خود را حفظ کنیم، بلكه كمترين ترديدي نداريم كه «هرچه آن خسرو كند، شيرين بود»". در اینجا آقای شریعتمداری به صراحت بیان می کنند که ملاک درست و غلط بودن کاری، امر مقام رهبری است؛ حال آنکه در شیعه، چنین مقامی را حتی برای خداوند متعال و ائمه معصومین هم قائل نیستیم! در واقع آقای شریعتمداری "عقل" را به بهانه "ولایت مداری" تعطیل می کنند و این را از افتخارات خود نیز می دانند!

خوب است به بیان گهرباری از امام اول "شیعیان" اشاره کنم که در جریان جنگ صفین، در پاسخ به فردی که پرسید شما بر حقید یا دشمن شما، فرمودند: "حق را بشناس تا اهلش را بشناسی و باطل را بشناس تا اهلش را بشناسی". سوال این است که آیا علی (ع) نمی توانستند بگویند "هر چه من (خسروی دین) می کنم، همان حق (شیرین) است"؟

بسیاری هستند که در مقام ادعا "شیعه" هستند و ادعای "اصول"گرایی هم دارند، اما از "اصول" شیعه بودن و شیعی فکر کردن، هیچ نفهمیده اند. اما زشت تر آن است که دیگران را هم به سادگی به نفاق متهم می کنند.

[برای توضیح بیشتر در مورد عدل در به کتاب عدل الهی، نوشته استاد مطهری و همچنین به اینجا مراجعه نمایید]

۱ نظر: