۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

چرا اعترافات را باور نمی کنم؟

اظهارات آقایان ابطحی و عطریانفر در دادگاه، که هم از سوی طرفداران دولت، خودافشاگری و هم از سوی دوستان سابق این دو، اعتراف نامیده شد، به دلایلی که در زیر می آورم باور پذیر نیستند.
اولا به اینکه اعترافات تحت شکنجه و به زور گرفته شده اند استناد نمی کنم؛ گرچه بشود چنین چیزی را از "رژیم اجباری" آقای ابطحی حدس زد، اما چون مدرک قطعی نداریم، از آن می گذریم.
ثانیا به اینکه اعترافات، با سابقه فکری و بیانات قبلی ای دو تفاوت بسیار دارد هم استناد نمی کنم چون بر این باورم که همه ما حق داریم عقاید خود را آگاهانه و بدون نیاز به توجیه دیگران تغییر دهیم، و صرف تغییر عقیده هم نمی تواند دلیلی بر رد اظهارات قبلی و یا بعدی یک فرد باشد.
ثالثا عقلا اعتراف یک فرد علیه خودش را جایز می دانند و آن را هم تقبیح نمی کنند.

پس من نه با نفس "اعتراف کردن" مشکل دارم و نه می گویم اعترافات تحت شکنجه بوده اند، اما چند سوال اساسی دیگر دارم:
  1. بارها در مقالات و اظهار نظر های مقامات مختلف کشوری و افراد رسانه ای بیاناتی از این دست شنیده می شود که "فلان چیز تحت القائات فلان جا (دشمن) بوده است". این یعنی آنها هم قبول دارند که فردی ممکن است بر اثر القائات یک فرد یا گروه دیگر، مطالبی را بیان کند. چه دلیلی داریم که حرف های آقایان ابطحی و عطریان فر بر اثر القائات نیست؟ در شرایطی که این دو، در حالت عادی عقاید دیگری داشتند؟
  2. چرا این تغییر عقیده در یک فرآیند عادی و قانونی اتفاق نیفتاده است؟ چرا باید یک نفر به مدت قریب به 40 روز در زندان باشد والبته به قول خودش "در شرایط عادی"؛ ولی اجازه ملاقات با خانواده و وکیل را نداشته است؟ آیا خانواده او حق نداشتند از شرایط او و "تحولات عقیده ای او" مطلع باشند یا اینکه احتمال می رفت ارتباط او با خارج از زندان، در "تغییر عقیده" او تاثیر منفی داشته باشد؟
  3. تغییر عقیده "آگاهانه" زمانی صورت می گیرد که فرد در معرض همه تفکرات و دیدگاه های مختلف باشد و سپس خود، آگاهانه، عقیده درست را برگزیند. این دو نفر نشان داده بودند در شرایط عادی زندگی و زمانی که علی القاعده به انواع رسانه ها و دیدگاه ها، از راست افراطی و کیهان و فارس گرفته تا چپ افراطی و اعتماد و اعتماد ملی و حتی رسانه های خارجی دسترسی داشتند، عقایدی جز این را برگزیده بودند. آیا ایشان در این مدت 40 روز هم در معرض همه اخبار و دیدگاه ها بوده اند و یا تنها با بازجویان خود که مشخص است چه دیدگاهی نسبت به قضایا داشته اند، همدم و دمخور بوده اند؟ این داستان مرا یاد مدارس مذهبیی می اندازد که دانش آموزانش مادامی که در مدرسه هستند، مومن و مقید هستند و به محض ورود به محیط بازتر دانشگاه، دست از عقاید مذهبی خود می کشند. آیا می توان ادعا نمود که مدرسه در "انتخاب آگاهانه" این افراد موثر بوده است؟
  4. زندان شاید بدترین جا برای "رسیدن به نتیجه" باشد! عنوان شد که به دلیل خلوت ذهنی و روحی با خود و خدای خود در زندان، به این نتایج جدید دست یافته اند. بسیار خب، اما اگر زندان این اندازه در تعالی نفس و روح یک نفر موثر است، چرا در قرآن، احادیث و دستورات بزرگان ما چنین توصیه ای یافت نمی شود و حتی برعکس آن موجود است؟ چرا خود آقایان بزرگوار دولت، چند صباحی را در زندان (به همراه بازجویان اصلاح طلب) به سر نمی برند تا معلوم شود عقاید آنان چقدر متعالی و متحول می شود؟آقای ابطحی عنوان کردند که ارتباطشان با بازجو به شکل "مباحثه" و تبادل نظر بوده است. اما این مباحثات وقتی معنا و ارزش دارد که دو طرف دارای موقعیت برابر باشند و آقای ابطحی بتواند آزادانه مخالفت کند، نه اینکه آب و غذا و مدت زندان فرد به دست طرف مباحثه باشد! ای کاش فیلم هایی از این مباحثات گرفته می شد (که به احتمال قوی گرفته شده است) و آنها هم از تلویزیون پخش می شد تا باعث ارشاد خیل عظیمی از دیگر همفکران آقای ابطحی در میان مردم می شد.
  5. دلیل بسیار مهم دیگر آن است که اگر آقایان ابطحی و عطریان فر به نتایج دیگری دست می یافتند، آیا آن حرف ها هم از صدا وسیما پخش می شد؟ آیا زمانی که این دو، عقاید دیگری داشتند می توانستند آزادانه در صدا و سیما سخن بگویند یا آزادانه در صدا و سیما سخن گفتن تنها وقتی معنا دارد که در راستای اهداف جناحی یک عده خاص باشد؟ در واقع به نظر می آید اعتراف کنندگان آزاد بوده اند که مثل دوستان صدا و سیما فکر کنند! اگر صدا و سیما همواره اینچنین به آزادی عقیده و بیان پایبندی نشان می داد و نظرات متفاوت و متضاد را بدون قصد تخریب منتشر می کرد، امروز می شد باور کرد که پخش این اعترافات هم در راستای رسالت خبری صدا و سیما است نه یک پروژه جناحی. کما اینکه کمتر کسی است که شک داشته باشد اگر آقایان حرف های قبلی خود را تکرار می کردند، به این وسعت پوشش خبری داده می شد!
  6. سوالات زیر هم ظاهرا بی مورد است چون بعید است پاسخ مناسبی داده شود:
  • چرا در کنفرانس خبری، تنها رسانه هایی از طیف حامیان دولت حضور داشتند؟ آیا خبرنگاران رسانه های دیگر خود از این واقعه خبری مهم چشم پوشی کردند یا ترس آن می رفت که خبرنگاران، سوالات "از پیش تعیین نشده" ای را بپرسند؟
  • آیا آقایان ابطحی و عطریان فر مجازند در آینده، باز هم عقیده خود را تغییر دهند و آیا در آن صورت، دوستان جناح حاکم نخواهند گفت تحت القائات این و آن بوده است؟ در این صورت، سخنان جدید چه بازتابی در صدا و سیما خواهد داشت؟
  • آیا تغییر عقیده افرادی مانند مراجع تقلید (آنهایی که به وقایع اخیر معترض شده اند) و یا آقایان افروغ، خوش چهره و ابوطالب هم که در زندان نبوده اند، به همین اندازه با استقبال صدا و سیما مواجه خواهد شد؟
  • آیا اگر عده ای از طرفداران احمدی نژاد به این نتیجه برسند که در انتخابات تقلب شده است، اظهاراتشان در تلویزیون پخش خواهد شد یا آنکه باید برای توجیه و مباحثه به زندان بروند؟
با توجه به دلایل فوق، نمی توانم باور کنم که تغییر عقیده این آقایان آگاهانه و بدون فشار بوده است، . تعریف و تمجید صدا و سیما و حامیان دولت که نظرشان را بی کم و کاست از زبان رقیب پیشین می شنوند، من را بیشتر مشکوک می کند. گذشت زمان حقایق بیشتری را آشکار خواهد کرد..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر