۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

"ثمره" حرفهایمان چیست؟

مدتی است به این فکر می کنم که چه خوب می شد هر بحثی و هر سخنی را با "ثمری" که دارد و "فایده ای" که می تواند داشته باشد، بسنجیم و ارزشگذاری کنیم. حرف های روزمره و کاری، درسی، ارتباطات بین فردی، سخنرانی های سیاسی، اقتصادی و کلا همه و همه چیز را. نتایج خوبی در محل کارم گرفتم. مثلا گاهی می بینم مشغول حرف هایی شده ام یا همینطور دیگران، که در واقع، "ثمره" ای ندارد. فایده ای ندارد. می شود از آن صرفنظر کرد و کسی هم ناراحت نمی شود، به جایی بر نمی خورد و خلاصه زندگی نه تنها پیچیده تر نمی شود، بلکه ساده تر و شیرین تر هم می گردد.

ایده این نوع برخورد، از یک سری بحث های علمی با یکی از اساتیدمان گرفته شده است. در خلال بحث ها، ایشان که از بحث های صرفا علمی انتزاعی زیاد استقبال نمی کردند، ناگهان می پرسیدند : "ثمره این بحث چیست؟" البته نه اینکه بگویم در مباحثات علمی، حتما باید "ثمره" ای از قبل متصور باشد، اما در کار، زندگی، صحنه اجتماع و غیره این موضوع می تواند خیلی موثر باشد.

شاید بتوان "پرهیز از گفتار لغو" را که قرآن کریم خیلی به آن سفارش کرده، در همین راستا دانست، که می فرماید:

و اذا مرو بالغو مروا کراما، وقتی حرف لغوی به آنها عرضه می شود، بزرگوارانه از آن می گذرند

یا جای دیگر در وصف مومنان می فرماید:

عن اللغو معرضون، از حرف لغو روی گردانند

البته قبلا هم در این مورد نوشته ام، تحت عنوان تعارفات بیجا.

فرض کنید یک آدم با منصب مهم، مثلا مدیر کل یک سازمان، بیاید و به جای حل مشکلات سازمان، حل مشکلات معیشتی پرسنل، رفع موانع کاری برای خدمت رسانی به مردم و خلاصه هزاران کاری که می تواند بکند و مفید باشد، بیاید در جمع مردم چنین حرف هایی بزند:
وی به حضور نیروهای آمریکایی در خاک عراق اشاره کرد و گفت: درست است که این مستکبران، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند. البته آن را در خبرها افشا نمی‌کنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدند یکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشه‌ها را کشیده‌اند که جلوی ظهور حضرت را بگیرند و می‌دانند ملت ایران زمینه‌ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود.
لطفا نپرسید که آیا کسی از این حرف ها زده است یا نه؟ فقط فرض کنید این حرف ها زده شده باشد. فرض محال که محال نیست! می خواهیم تمرین کنیم بیشتر از اینکه به "گوینده" سخن بپردازیم، به خود "سخن" بپردازیم، که فرمود:

لا تنظروا الی من قال، انظروا الی ما قال. به گوینده ننگرید، به سخن نگاه کنید

در این صورت، به این سوال جواب بدهیم که واقعا به مردمی که ایستاده اند و این سخنان را گوش کرده اند، چه چیزی افزوده شده است؟ آیا مشکلی از مشکلات آنها حل شده است؟ آیا مردم بلافاصله بعد از شنیدن این سخنان، برای رفع این مشکل بسیج شدند؟ آیا به درآمد آن مردم افزوده شد؟ آیا به فهم آنها افزوده شد؟ آیا این سخنان نشان از اقداماتی دارد که این گوینده انجام داده است و شنوندگان باید می شنیده اند؟

آیا بهتر نبود این مدیر کل دنیای فرضی ما، این فرصت را مغتنم می شمردند و مثلا کمی فرهنگ مردم را با آموزش بالاتر می بردند؟ مقداری از معضلات سازمان متبوعشان را می گفتند و مردم را به کمک برای حل آنها تشویق می کردند؟ و هزاران فرصت دیگر؟ فکر می کنم در دنیای واقعی - خارج از فرضیات - این مدیر کل می تواند از این فرصت ها بهره بهتری ببرد، به شرط آنکه "مفید" صحبت کنید.

۱ نظر:

  1. سلام!
    خوب ایشون منظورشون این بوده که کلاس کاری من، بالاتر از رفع معضلات و مشکلاتی است که شما گفتید!
    اگر نان گران است و .... و زندگی سخت است؛ نگران نباشید!! من امام زمان را برای شما ارمغان دارم که اگر من نبودم؛ ظهور ایشان با اختلال مواجه میشد!
    اتفاقا به نظر من این گفته ها از هوشمندی گوینده نشات گرفته است!
    ارادت!

    پاسخحذف